هرکس شیوه مطالعه مخصوص به خود را دارد و به مرور زمان شیوه و روال مطالعه تغییر می کند. آشنایی با نحوه مطالعه دیگران به ما کمک می کند تا روشهای بهتری برای مطالعه انتخاب کنیم و میزان دستاورد ما از کتابخوانی افزایش یابد.
روشی که من برای خواندن کتابها دارم به شرح زیر است:
1- مطالعه همزمان چندین کتاب
همه کتابها نیاز به سطح یکسانی از تمرکز و یکجا نشستن و یادداشتبرداری ندارند. پس نیازی نیست همه کتابها را به یکشکل مطالعه کنیم.
من معمولاً همزمان در حال مطالعه چندین کتاب هستم.
1) کتابهایی که قبل از خواب مطالعه میکنم.
2) کتابهایی که تمرین دارند و معمولاً هفتهای یک روز به خواندن آنها اختصاص میدهم و در طی هفته تمریناتش را انجام میدهم.
3) کتابهایی که باید با تمرکز مطالعه کنم که آخر هفتهها مطالعه میکنم.
4) کتابهایی که در اپ طاقچه دارم و گاهی در زمانهای خاکستری مطالعه میکنم.
2- ثبت تاریخ شروع و پایان مطالعه کتاب
قبلاً وقتی به کتابهایی که خواندهام مراجعه میکردم دقیقاً نمیدانستم که چه زمانی آنها را مطالعه کردهام. اما حالا تاریخ شروع مطالعه را در ابتدای کتاب و تاریخ اتمام آن را در انتهای کتاب یادداشت میکنم تا هم بدانم که چه مدت طول کشید تا این کتاب را بخوانم و هم اینکه وقتی سالها بعد که کتاب را ورق زدم بدانم که چند سال از مطالعه کتاب گذشته است.
3- ثبت واژههای منفعل
روزی که در متمم به درس دایره لغات و دامنه واژگان فعال (در گفتگو و در نگارش) در دوره پرورش تسلط کلامی رسیدم، تصمیم گرفتم که ازآنپس واژههای منفعل هر کتابی که میخوانم یادداشت کنم و با مرور آنها کمک این واژگان را به دایره واژگان فعالم اضافه کنم.
4- ثبت میزان مطالعه در روز
احتمالاً افراد کتابخوان وبلاگ آقای میثم مدنی را میشناسد. ایشان که در حوزه کتاب و کتابخوانی سایتی پربار دارند، در یکی از پستهایشان راجع به ثبت میزان کتابخوانی است و من هم از همان موقع که این پست را نوشتم سعی کردهام میزان مطالعهام را در فایلی ثبت کنم.
5- مشخص نمودن مطالب جالب یا نکتههای مفید
این عادت را بیشتر افراد کتابخوان دارند چراکه بتوان بعدها وقتی به کتاب مراجعه میکنیم بهجای اینکه آن را دوباره خوانی کنیم (البته بعضی کتابها به نظرم به دوباره خوانی و چندباره خوانی نیاز دارند)، فقط نکاتی از آن را که علامت زدهایم بخوانیم.
برای اینکه راحتتر بتوانم این قسمتهای علامت زده را پیدا کنم معمولاً در ابتدای کتاب شماره صفحاتی که در آنها متنی را علامتگذاری کردهام را مینویسم.
6- نوشتن راجع به کتاب پیش از خواندن آن
با این کار انتظاراتم از کتاب و قصدم از مطالعه آن و سؤالاتی که میخواهم با مطالعه آن کتاب به جوابشان برسم را ابتدای کتاب مینویسم . با این کار هم تمرکز و اشتیاق موقع خواندن کتاب بیشتر میشود و هم اینکه درنهایت چک میکنم که چقدر به اهدافی که اول کتاب نوشتم رسیدهام.
7- نوشتن راجع به کتاب پس از خواندن آن
سعی میکنم هر وقت کتابی را تمام میکنم نظرم را راجع به آن بنویسم. دلیل این کار برای من این است که بدانم چقدر نسبت به زمانی که کتاب را خواندهام رشد کردهام، نظراتم نسبت به کتابها و در کل دیدگاهم چقدر تغییر کرده است.
8- نوشتن خلاصه و فهم کلی خودم از کتاب
راستش این یک مورد را هنوز در مورد هیچ کتابی اجرا نکردم ولی برای اینکه فهرستم کامل شود اینجا آوردهام و البته قصد دارم ازاینپس حتماً حتی شده در حد یک پاراگراف فهم خودم از کتاب را بنویسم. این کار علاوه بر اینکه کمک میکند مطالب کتاب بهتر در ذهن سپرده شود به مهارت نوشتن هم کمک خواهد کرد.
البته این مراحل فقط مختص کتاب خواندن نیست و میتوان آنها را در مورد هر مطلبی که به هر شکلی یاد میگیریم هم اجرا کنیم. مثلاً در مورد آموزشهای در قالب ویدیو، یا صوت و … .
شما چه روشهایی دیگری به این لیست اضافه میکنید؟